برافراشتن پرچم توحید در حیات خلوت آمریکا





برافراشتن پرچم توحید در حیات خلوت آمریکا
بد نیست حالا که موج سواران عرصه سیاست، در این آشفته بازار بی تقوایی، روی اخبار ضد و نقیضشان اسکی می کنند، ما هم گریزی بزنیم بر این امواج آرام و از سونامی ای بگوییم که آمد و گذشت و رفت و کسی حتی آن را حس هم نکرد!!
سفر احمدی نژاد به کاراکاس، برای چیدن میوه ای بود که در دوره ۷ ساله ریاست جمهوری اش برای آب یاری درخت آن در حیاط خلوت آمریکا زحمت زیادی کشیده بود. چاوز، دوست صمیمی و متحد انقلابی احمدی نژاد بود. رفاقت این دو مرد ضد امپریالسم جوری بود که حتی کنگره را هم به وحشت انداخت تا رسما از دولتمردان آمریکایی بخواهد تا جلوی این فاجعه برای استکبار جهانی را هرطور شده بگیرند.[۱]

بعد از دوره ای که آقای “گفت و گوی تمدن ها”، بعد از آن اعتمادسازی هایش برای غرب، کاری کرد که شدیم “محور شرارت” و فعالیت های هسته ایمان تعلیق شد و چه و چه، این بار آقای “عدالت محور” با هوشمندی و شاید هم بتوان گفت بنا به روحیه انقلابی و مکتبی اش، رفت سراغ مظلومین و مستضعفین عالم. و از میان همه این مظلومین، که گاهی خبرهایش می رسید که با بغضی در گلو به احمدی نژاد گفته بودند ما دلهامان با توست، اما جرات حرف زدن نداریم، احمدی نژاد و چاوز خوب همدیگر را پیدا کردند. و کار به جایی رسید که چاوز در تلویزیون جمهوری فدرال ونزوئلا، کشوری که برخلاف اغلب کشورها دین رسمی ندارد، حرف از قرآن و مسیح و “مهدی” می زند و با بغض ندای العجل سر می دهد![۲]

حالا احمدی نژاد در “ونیز کوچک” تنها رئیس دولت کشوری اسلامی است که در مراسم خاکسپاری “هوگو رافائل چاوس فریاس” شرکت می کند و مورد تمرکز و توجه رسانه ها قرار میگیرد. او به عنوان متحد جنجالی چاوز، مورد توجه همه طرفداران او در سراسر دنیا و علی الخصوص مردم آمریکای لاتین است. رئیس جمهور به خوبی این موقعیت را درک می کند و حالا که احساسات آزادیخواهان جهان معطوف به درگذشت این رهبر انقلاب بولیواری است، احمدی نژاد چاوز را “یک موحد واقعی” می خواند و به همین بهانه گریزی می زند به آخرالزمان و ظهور منجی موعود. اگرچه که رسانه های داخلی و خارجی، همسو با هم بر این گفته رئیس دولت متمرکز شدند که گفته بود “چاوز با حضرت مسیح و انسان کامل باز خواهد گشت”، اما مطرح شدن دگرباره بحث مهدویت در مقیاس جهانی، که کلید افتتاح آن را خود احمدی نژاد در سازمان ملل زده بود، اینبار اما با این صراحت و شفافیت، طوری بود که رسانه های غربی و جهانی مجبور به بازنشر آن شدند، هرچند سعی کردند با تفسیر و تعریض هایشان، مطلب را لوث کرده و این صحبتها را خرافی و کم اهمیت جلوه دهند. اما تاثیرگذاری صحبتهای احمدی نژاد آنجایی آشکار می شود که هم راستا با نامه رئیس دولت به نیکولاس مادورو که در آن نوشته بود “هوگو چاوز زنده است تا عدالت و عشق و آزادی زنده است. او زنده است تا ایمان و پاکی و انسانیت زنده است. “[۳]، اوا مورالس نیز در صحبتهای تلویزیونی اش در پنجم مارچ می گوید:”چاوز زنده تر از همیشه است” و مردم ونزوئلا در مراسم وداع با رهبر محبوبشان عبارت “چاوز زنده است” را در خیابانهای کاراکاس فریاد می زنند. این چیزی است که حتی رویترز و واشنگتن پست نیز به آن اعتراف می کنند.[۴] بی شک تاثیر سخنان احمدی نژاد در حول و حوش این رویداد، که در راستای تکمیل پازلی است که با درایت و هوشمندی و با صبر و حوصله از ابتدای دوران ریاست جمهوری اش برای جهانی سازی گفتمان مهدویت چیده است، بعد ها بیش از پیش معلوم خواهد شد و تاثیر آن بر روی اذهان عموم مردم چیزی نیست که به سادگی بتوان آن را به تصویر کشید یا به آمار در آورد!

جلب توجه و تمرکز جهانیان بر موضوع “موحد” بودن چاوز، چیزی نیست جز بهره برداری بهینه از جایگاه وی در قلب ملتهای محروم و آزادیخواهان جهان در جهت برافراشتن پرچم توحید در عالم، و این موضوعی است که معلوم نیست چرا رسانه ها در مورد آن سکوت می کنند. گریه مادر چاوز در برابر احمدی نژاد و گفتن این جملات که “پسرم شما را بسیار دوست داشت و عاشق ایران بود” نیز تاییدی دیگر بر ثمربخشی سیاست های احمدی نژاد و محبوبیت بیش از پیش ملت ایران در قلوب مستضعفین جهان است.

اما متاسفانه شاهدیم که در رسانه های داخلی همه این موفقیت های عظیم در سایه برخی حواشی قرار می گیرد. علما و نخبگان جامعه ممکن است بنا به مقتضیات، طبق رسالت و وظیفه شرعی و اجتماعی خود، انتقادی را متوجه فرد یا افرادی کنند.اما این وظیفه رسانه است که در انعکاس موضوعات و تحلیل مسائل اگر نقدی هم وارد است،شرط انصاف را رعایت کرده و اگر انتقادی هم وارد است، در کنار بیان این توفیقات چشمگیر بیان شود. البته ناگفته پیداست که اغلب این حرکاترسانه ای ناشی از حب و بغض های سیاسی و اغراض حزبی و باندی است، اما تاسف آنجاست که عده ای صادقانه(!) فریب می خورند، یا لااقل می توان گفت نادانسته و ناخواسته تقوای رفتاری را از دست می دهند و با شمشیر انتقاد پیکر این دولت خدوم را مورد حمله ناجوانمردانه ای قرار می دهند که حاصل آن مظلومیت بیش از پیش دولت مهرورز است.

نوشته خود را با نیایشی از دکتر شریعتی به پایان می برم:
خدایا.. به روشنفکران ما ایمان،و به متعصبین ما فهم، وبه کوران ما نگاه، و به خاموشان ما فریاد، و به حسودان ما شفا، و به خودبینان ما انصاف، و به فحاشان ما ادب، و به مجاهدان ما صبر ببخش!




مسیحای موعود

Commenti

  1. دمت گرم مطلب ما رو گذاشتی اسممنونم ننوشتی ;)

    RispondiElimina

Posta un commento