ایران و سوریه




در طی دو سال گذشته که شورش ها در کشورهای عربی شروع شده است ایران با نگرشی مثبت به این قضیه نگاه می کرد اما با رسیدن شورش ها به سوریه مقامات ایران از نظام بشار اسد حمایت کردند. بقای نظام اسد از منظر ژئوپلیتیکی برای 
ایران چه اهمیتی دارد؟

علی رضا جلالی/ کارشناس مسائل سیاسی/ دانشگاه ورونا – ایتالیا  






در ابتدا لازم است در جهت روشن شدن ابعاد و زوایای مختلف موضوع، عرصه جدید رقابت ژئوپلیتیکی در سطح  منطقه خاورمیانه را مورد بررسی قرار دهیم. اگر منطقه خاورمیانه را یک صحنه رقابت ژئوپلیتیکی و میدان بازی تصور کنیم، در این عرصه بازیگران مختلفی حضور دارند که با توجه به میزان قدرت و وزن ژئوپلیتیکی شان در راستای تامین اهداف و منافع مورد نظر خود به ایفای نقش می پردازند. مهمترین بازیگران این عرصه در سطح منطقه ای عبارتند از ترکیه، ایران، عربستان،اسرائیل و مهمترین بازیگران فرامنطقه ای نیز که عمدتا قدرت های جهانی هستند شامل کشورهای ایالات متحده آمریکا، چین،روسیه، انگلستان و فرانسه می باشند. چون اهداف و منافع این بازیگران با یکدیگر متفاوت است، به طور طبیعی ما شاهد شکل گیری ائتلاف های پیدا و پنهانی توسط بازیگران مختلف بر اساس اشتراک دیدگاهها هستیم. به عنوان نمونه در بحران سوریه، چین و روسیه به دلیل دیدگاهها و منافع مشترک در یکسو و آمریکا،انگلستان و فرانسه در سوی دیگر و در تقابل با یکدیگر قرار دارند. در سطح منطقه ای نیز دو کشور ایران و عربستان دقیقا این وضعیت را دارند. بدیهی است در این رقابت ژئوپلیتیکی، پیروزی از آن کشور یا کشورهایی است که بهتر بتوانند از ظرفیت ها و امکانات موجود استفاده نمایند. در زمان  کنونی و به ویژه در دو ماه اخیر سوریه به مهمترین عرصه رقابت ژئوپلیتیکی تبدیل شده است و بازیگران دو طرف تلاش می کنند با استفاده از تمامی ظرفیت های سیاسی، اقتصادی، نظامی مانع از دستیابی رقیب به هدف مورد نظر خود شوند. از اینرو در حالیکه غرب،آمریکا؛اسرائیل،عربستان و... تلاش می کنند با استفاده از ظرفیت های سازمان ملل و همچنین ابزار ها و روش های سیاسی، اقتصادی، نظامی رژیم بشار اسد را ساقط کنند، روسیه، چین و جمهوری اسلامی ایران تمام تلاش خود را بر بقای رژیم اسد متمرکز کرده اند.
از سوال شما این نکته برداشت می شود که نگرش و رفتار جمهوری اسلامی ایران در مورد قیام های مردمی در کشورهای منطقه یکسان و مشابه نیست.لازم به ذکر است که این موضوع فقط مختص ایران نیست و در مورد  سایر کشورها و بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای همچون آمریکا، روسیه، عربستان،ترکیه نیز صدق می کند. حال این سوال مطرح است که چرا رفتار کشورها و سیاست خارجی آنها در قبال قیام ها و انقلاب های مردمی اخیر در کشورهای مختلف متفاوت است. مثلا آمریکا، انگلستان و عربستان از قیام مردمی در کشور سوریه حمایت می کنند و خواهان مجازات دولت سوریه به خاطر سرکوب مردم هستند؛ اما همین کشورها در قبال وضعیت مشابه در کشور بحرین سکوت کرده و حتی رفتاری کاملا متضاد از خود نشان می دهند.  پاسخ به این سوال در کدهای ژئوپلیتیکی متفاوت این کشورها نهفته  است.
کد ژئوپلیتیکی در واقع دستور کار عملیاتی سیاست خارجی هر کشور است و کشورها بر اساس منافع ملی در ماورای مرزهای خود کد های ژئوپلیتیکی مخصوص به خود را تدوین می کنند. در تدوین کد های ژئوپلیتیکی سه موضوع مورد توجه است: هرکشور در ماورای مرزهای ملی خود دارای چه منافعی است، چه تهدیداتی متوجه این منافع است و با چه روش ها و اقداماتی می توان به تهدیدات مزبور واکنش نشان داد تا منافع کشور حفظ شود. بر این اساس کدهای ژئوپلیتیکی هر کشور اختصاصی می باشد و کشورها تلاش می کنند برای رسیدن به منافع و اهداف خود بر کد های ژئوپلیتیکی دیگران تاثیر گذاشته و آن ها را مورد هدف قرار دهند. اگر از این منظر به تحلیل سیاست خارجی کشورها بپردازیم متوجه علت تغییر رفتار کشورها در قبال مسائل و موضوعات ظاهرا مشابه می شویم. به عنوان نمونه می توان به کد های ژئوپلیتیکی آمریکا و روسیه در منطقه خاورمیانه اشاره کرد.
بعداز یازده سپتامبر آمریکا تلاش کرد با اقدامات مختلف و از جمله حمله و اشغال نظامی دو کشور افغانستان و عراق زمینه را برای تحقق نظام نوین جهانی مورد ادعای خود فراهم کند و هنوز هم با وجود برخی چالش و موانع اساسی همچنان در صدد پیاده کردن آن است. در این چارچوب و از نظر آمریکا ، رژیم اسد به دلیل عدم تمکین در مقابل قدرت برتر نظام جهانی و همکاری با ایران، حزب الله، حماس و...در قالب محور مقاومت، یک رژیم یاغی محسوب می شود، چرا که منافع ملی آمریکا (و هم پیمان اصلی اش اسرائیل)را با تهدید جدی مواجه کرده است. از اینرو ساقط کردن رژیم اسد در راستای منافع ملی آمریکا بوده و کد ژئوپلیتیکی آمریکا محسوب می شود. در مقابل کشورهایی چون چین،روسیه  قرار دارند که مخالف جدی هژمونی آمریکا در نظام جهانی بوده و قائل به نظامی هستند که در آن چند قدرت بزرگ جهان را مدیریت می کنند. در این چارچوب و دقیقا در مقابل خواسته آمریکا، بقای رژیم اسد  جزء منافع ملی روسیه و چین محسوب شده و کد ژئوپلیتیکی  آنها می باشد. حال در این منازعه ژئوپلیتیکی هر دو طرف تلاش می کنند کد ژئوپلیتیکی طرف مقابل را هدف قرار داده تا بدین وسیله منافع ملی آنها تامین شود.تلاش آمریکا برای تحریم سوریه ، گرفتن مجوز حمله نظامی به سوریه از سازمان ملل،طرح  ایجادمنطقه پرواز ممنوع  و حمایت و تجهیز و تسلیح مخالفین سوری در یکسو و اقدام روسیه و چین در وتوی مکررقطعنامه های ضد سوریه، و حمایت های سیاسی، نظامی از رژیم اسد در طرف مقابل در این چارچوب قابل تامل است. حال اگر سیاست خارجی آمریکا را در بحرین بررسی کنیم کاملا متوجه تضاد رفتاری آمریکا می شویم. بدین معنی که در بحرین آمریکا بر خلاف شعارها وادعاهای خود در حمایت از دموکراسی و حقوق بشر، نه تنها مانند سوریه از قیام مردمی بر علیه رژیم حاکم حمایت نمی کند بلکه کاملا بر عکس، ضمن حمایت کامل از رژیم سلطنتی و استبدادی بحرین، در مقابل سرکوب شدید ملت بحرین و نقض شدید حقوق بشر سکوت کرده است. دلیل این امر آن است که بحرین متحد نزدیک آمریکا و میزبان یکی از مهمترین پایگاههای نیروهای آمریکایی در منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس است و از اینرو حفظ ثبات و بقای رژیم سلطنتی و استبدادی بحرین در راستای منافع ملی آمریکا بوده و کد ژئوپلیتیکی این کشور محسوب می شود.
در سطح منطقه، سیاست خارجی و رفتار اسرائیل و عربستان در مواجهه با انقلاب های سوریه و بحرین نیز تا حد زیادی شبیه رفتار آمریکا است.بدین ترتیب دو کشور عربستان و اسرائیل در مقابل قیام مردمی در دو کشور سوریه و بحرین موضع کاملا متفاوت و متضادی دارند. بر این اساس تمامی کشورها و بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در قبال تحولات اخیر در کشورهای منطقه، مواضع متفاوت و حتی کاملا متضادی را دارند و منطقی نیست که انتظار داشته باشیم کشوری مانند ایران در قبال قیام های مردمی در مصر، تونس، سوریه مواضع یکسانی اتخاذ کند.

واقعیت این است که همانند سایر کشورها، جمهوری اسلامی ایران نیز دارای کد های ژئوپلیتیکی اختصاصی در سطح محلی و منطقه ای است و نوع رفتار و سیاست خارجی ایران در قبال رویداد های مختلف بر اساس همین کدهای ژئوپلیتیکی طراحی و تدوین می شود. حال به پاسخ این سوال می پردازیم که چرا ایران از حکومت سوریه دفاع می کند و  بقای رژیم اسد از منظر ژئوپلیتیکی چه اهمیتی برای ایران دارد؟ .برای روشن شدن موضوع ناچاریم مروری بر تحولات  گذشته داشته باشیم. با سقوط نظام سلطنتی و پیروزی انقلاب اسلامی در سال1979 ، تحولی عظیم در تمامی ارکان و شئون حکومتی در ایران پدید آمد که مهمترین جلوه آن در عرصه سیاست خارجی، ماهیت و جهت گیری ضد استکباری نظام جمهوری اسلامی و همچنین حمایت از ملت های مستضعف و مظلوم بود. در چارچوب این تغییر، آمریکا نزدیکترین متحد رژیم گذشته به بزرگترین دشمن نظام اسلامی ایران تبدیل شد. علاوه براین، حمایت از ملت های مظلوم و مستضعف اصل مهم دیگر سیاست خارجی نظام اسلامی بود که در راستای تحقق این اصل، حمایت از ملت مظلوم فلسطین از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در دستور کار نظام قرار گرفت. در واکنش به این امر، اسرائیل نیز در کنار آمریکا به دشمن اصلی ایران تبدیل شد. بدین ترتیب آمریکا و همپیمانان منطقه ای اش همچون اسرائیل، عربستان، مصر و...در طی سی سال گذشته همواره سعی کرده اند به شیوه های مختلف از جمله تشویق و حمایت صدام به حمله به ایران و...امنیت ملی ایران را مورد تهدید قرار دهند.
  برای مقابله با این خصومت ها، جمهوری اسلامی ایران اقدامات مختلفی را انجام داد. یکی از مهمترین این  اقدامات تلاش برای تشکیل محور مقاومت با همکاری حکومت سوریه، حزب الله لبنان و برخی گروههای فلسطینی همچون حماس در مجاورت مرزهای اسرائیل بود. در پرتو این همکاری و ائتلاف، سوریه به کشوری قدرتمند تبدیل شد و حزب الله نیز از یک حزب کوچک در لبنان، به بازیگری فعال در عرصه سیاسی لبنان مبدل گشت . مقاومت حزب الله در  جنگ سی وسه روزه در مقابل اسرائیل، و پیروزی مقابل این کشور نه تنها موضوع شکست ناپذیری ارتش اسرائیل را به افسانه تبدیل کرد بلکه برای اولین بار اسرائیل را متوجه تهدید جدی محور مقاومت نمود. ازاینرو مقابله جدی با محور و ائتلاف مقاومت دردستور کار مقامات آمریکا و اسرائیل قرار گرفت و در این چارچوب طرح های مختلفی طراحی و به مرحله اجرا گذاشته شده است. تشدید تحریم ها و مقابله همه جانبه با جمهوری اسلامی ایران، حمایت مالی، تسلیحاتی، تجهیزاتی و اطلاعاتی از گروههای شورشی و مخالفین حکومت سوریه، مقابله با حماس، تلاش برای  خلع سلاح حزب الله و به حاشیه راندن این حزب در لبنان از جمله اقدامات آمریکا، اسرائیل،عربستان و ....در جهت مقابله با محور مقاومت می باشد.  در ماههای اخیر آمریکا ومتحدین منطقه ای اش اقدامات وسیعی را برای ساقط کردن حکومت بشار اسد در دستور کار قرار داده اند. بدون تردید سقوط نظام اسد در سوریه می تواند در محور مقاومت شکاف عظیمی ایجاد نماید که پس از آن امکان برخورد با حزب الله در لبنان آسان تر خواهد بود. شواهد حاکی از آن است که در صورت موفقیت آمریکا در تغییر حکومت سوریه، در مرحله بعد برخورد با حزب الله و خلع سلاح آن در دستور کار قرار خواهد داشت. با سقوط رژیم بشار اسد و خلع سلاح حزب الله، محور مقاومت فروخواهد پاشید. در نتیجه اسرائیل از یک منبع تهدید پایدار در مجاور مرزهای خود رهایی می یابد و از طرفی تسلط و اشراف ایران بر دشمن شماره یک خود در سطح منطقه از دست می رود. از طرفی با وجود دشمنی آمریکا با ایران، سقوط حکومت سوریه و فروپاشی محور مقاومت زمینه تهدید بیشتر ایران را از سوی آمریکا فراهم می کند. ضمن اینکه سقوط حکومت بشار اسد، نشاندهنده برتری آمریکا در رقابت ژئوپلیتیکی با  چین و روسیه می باشد. بر این اساس، بقای رژیم اسد در سوریه مستقیما بر امنیت و منافع ملی ایران تاثیر دارد و اولویت سیاست خارجی ایران محسوب می شود.
این روزها تحولات در سوریه سرعت گرفته است و به نظر می رسد بحران سوریه دارد به پایان خود نزدیک می شود.سرنوشت سوریه و سناریو های محتمل آینده به نحوه رفتار بازیگران داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای بستگی دارد؛سقوط بشار اسد، واگذاری قدرت، جنگ داخلی، حمله ناتو، مقاومت و تثبیت حکومت و... 

استاد زرقانی/ مدرس ژئوپلیتیک دانشگاه مشهد
  


Commenti